یکم.
"سریال قهوه تلخ به کارگردانی مهران مدیری که قرار بود پخش آن از اول آبان ماه سال گذشته آغاز شود، با وجود اختلافاتی میان مدیران شبکه و تهیهکنندگان این سریال، منتفی شد ..."(اینجا)
"به گزارش فارس، ساخت این مجموعه با 34 بازیگر اصلی و گروهی شامل 200 نفر و با پیش تولید حدود 5 ماه برای طراحی و ساخت دکور و همچنین طراحی و دوخت لباس، از تیرماه 88 آغاز شده و..." (اینجا)
"به گزارش ایرنا، فیلمبرداری سریال قهوه تلخ که از اوایل مهرماه در تهران آغاز شده با تصویربرداری بخش های مربوط به بازارچه ادامه دارد..." (اینجا)
"در آخرین جلسهای که برای توافق میان مدیران شبکه سوم سیما و تهیه کنندگان این سریال برگزار شد، از طرف مدیر شبکه سوم سیما رقم سهونیم میلیارد تومان برای خرید این سریال پیشنهاد شد اما برادران آقاگلیان بهرغم رقم مذکور، دیگر درآمدهای حاصل از پخش این سریال را هم خواسته بودند که پذیرفته نشد.." (اینجا)
"اولین دوره از قرعه کشی جوایز سریال قهوه تلخ با حضور نمایندگانی از دادستانی تهران، مدیر کل تبلیغات و اطلاعرسانی وزارت ارشاد، برادران آقاگلیان تهیهکنندگان سریال «قهوه تلخ» و مهران مدیری در لوکیشن اصلی این سریال واقع در خیابان فرشته برگزار شد. از نکات جالب توجه در مراسم این بود که در پایان مراسم و زمانی که نماینده دادستان قصد ترک محل را داشت، آقاگلیان (تهیه کننده قهوه تلخ) قصد داشت بسته ای از لوح های فشرده قهوه تلخ را به او هدیه بدهد که وی نپذیرفت.وقتی آقا گلیان بر اهدای این هدیه به نماینده دادستان اصرار کرد، نماینده دادستان تاکید کرد: اجازه بدهید ما چنین هدیه هایی را نپذیریم، بدعادت می شویم. چندی پیش مهران مدیری بسته ای لوح های فشرده سریال قهوه تلخ را به دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور هدیه داده بود." (اینجا)
دوم.
بحث بر سر ارزشگذاری و کیفیتسنجی سریال آقای مدیری نیست. چرا که در فضای انحصاری موجود، امکان مقایسه نیست و هر کار جدیدِ مدیری را فقط میتوان با کارهای قبلی خودش مقایسه کرد. روی سخن با کسانی است که جزو طبقهی پیشرو جامعه هستند یا انتظار میرود که باشند، اما ضمن دفاع غیرتمندانه از حق مولف آقای مدیری، شایعات صف نانوایی و داخل تاکسی را بازنشر میکنند که:
"این سریال کاملا محتوای سیاسی داره ... مهران مدیری سعی کرده به انحای مختلف این 5 سال فرضی رو به 5 سال از دوران حکومت حاضر ایران مرتبط بکنه از سال 83 تا 88 که بارها عدد 88 در این 3 قسمت بیان شده و همینطور 5 سال خودتونم می دونید منظورش کی هستش دیگه... خوب به کلمه ی فارس توجه کنین که داره اونو مرتبط میکنه به خبرگزاری ای به همین اسم که کاملا وضعیت مشخصی داره ... کاملا مشخصه که چرا از صدا سیما پخش نشده ..."
تنها پنج دقیقه کافیست تا اطلاعاتی مثل چند پاراگراف اول به دست بیاید و بیپایه بودن "افشاگری"های فوق را روشن کند.
تهیهکنندگان این سریال و دیگر کارهای آقای مدیری برادران آقاگلیان هستند که ادعا میکنند حدود سه میلیارد تومان برای ساخت این سریال هزینه کردهاند، و اصولا این دو نفر هستند که تصمیم میگیرند محصولشان را به چه کسی و به چه قیمتی بفروشند. اینکه خود آقای مدیری هم سهمی از فروش میبرد موضوع دیگری است، اما مشخصا آقای مدیری در مقامی نیست که تصمیم بگیرد به صدا و سیما بفروشد یا نه. چه رسد به اینکه خواسته باشد به خاطر حمایتش از جنبش سبز (!) روابطش را با صدا و سیما خدشهدار کند.
برادران آقاگلیان، صاحب شرکتی هستند که کل تبلیغات صدا و سیما، یعنی کل زمان آگهیهای صدا و سیما را یکجا میخرد، و خُرد خُرد به شرکتهای تبلیغاتی کوچک و بزرگ میفروشد. قضاوت این امر با شما، که چه کسانی ممکن است برای اعطای چنین امتیازی "اهلیت" داشته باشند و چنین تجارتی، چه منفعت سرشاری ممکن است داشته باشد. بالنتیجه، چقدر احتمال آن هست که صاحبان این تجارت، سودای همراهیِ جنبش سبز در سر بپرورانند، و به خاطر آن، دست از تجارتشان بکشند.
قضیهی امتناع از فروش به صدا و سیما و داستان پخش در شبکهی ویدیویی صرفا یک دو دو تا چهارتای اقتصادیست. بنا به گفتهی سایت رسمی این سریال، در رورهای اول یک میلیون نسخه از سری اول فروش رفته است. فرض کنیم این فروش حتی بیشتر نشود و در ادامه هم برای هر مجموعه در همین حدود باقی بماند. رقم فروش نهایی، دهها برابر رقم پیشنهادی صدا و سیما خواهد بود.
از طرفی، تلاش برای سیاسی نشان دادن این سریال، آنهم آنقدر پیچیده، اگر خندهدار نباشد مایهی تاسف است. ملاحظه میفرمایید که پیش تولید این سریال، از اواخر سال 87 شروع شده و فیلمبرداریش هم از اوایل تیر 88 کلید خورده است. از قرار، درست در روزهای آتش و خون تابستان 88، آقای مدیری و تیمشان در خیابان فرشته مشغول به چالش کشیدن دولت و نظام دیکتاتوری بودهاند. لابد گاهی هم گریزی به خیابانها میزدهاند و مرگ بر دیکتاتور سر میدادهاند و زود برمیگشتهاند سروقت لوکیشن فیلمبرداری، تا با بغض و خشم، لودگی کنند و به مردم آگاهی بدهند. و تازه از همان زمانِ نوشتن متن و پیش تولید هم می دانستهاند که نتیجه انتخابات چه خواهد شد و چه اتفاقاتی در پی خواهد بود و و یک سال به عمر دولت کریمه اضافه خواهد شد و اتفاقا این سریال هم در پنجمین سال این دولت پخش میشود و همهی آن شعبدههای دیگر، که رندان در فنجان قهوهی آقای مدیری دیدهاند. حیرتا.
سوم.
حتی اگر چنین شایعاتی را ترفند تیم مدیری/آقاگلیان برای داغ کردن بازار ندانیم، چنین تخیلات و تحلیلهایی صرفا میتواند زاییده جوگرفتگی و احساساتزدگیای باشد که البته خاصیت جامعهایست که "لذت سخن گفتن و نکته پردازی و لطیفه گویی در گفت و شنود را برتر از لذت خاموشی و تنهایی و مطالعه و خواندن کتاب می شمرند." (ویل دورانت، تاریخ تمدن)
سریال قهوه تلخ را میتوان خرید، در قرعهکشیهایش بخت آزمود و برایش تبلیغ کرد و سر و دست شکست. اما بهم بافتن آسمان و ریسمان برای برکشیدن جناب مدیری تا حد یک حامی جنبش اعتراضی، و انکار کردن واقعیات و از یاد بردن کارنامه ایشان در ساخت آثار سفارشی در جهت منویات معاونت سیاسی صداو سیما، و اینکه ایشان درست در بحبوحهی اتفاقات سال گذشته مشغول ساخت کمدیشان بودهاند، مغلطهی توهینآمیزی است که شعور مخاطب را آزار میدهد. برای درک این مغلطه، تنها اشارتی کافیست به مقاله کیهانمآبانهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در افشای مالیخولیایی ِماهیت ِجنبش سبز، که با این جمله پایان مییابد: "یادمان نمیرود که روزه سیاسی نمایندگان مجلس ششم و تحصن و استعفای مضحکشان چطور توسط مهران مدیری در برره به سخره گرفته شد و همه زحمات چندماههشان فنا شد."(اینجا)
چهارم.
بعد از جنگ دوم، یک سوال بنیادین ذهن اندیشمندان اروپایی را به خود مشغول کرده بود. و آن اینکه فاشیسم ، نازیسم و میل به نسل کشی و جهانگشایی، چگونه در دل فرهنگ اروپایی و آلمانی قرن بیستم متولد شد، هوادار یافت و آن قدر قدرت پیدا کرد که جهانی را به آتش بکشد. پاسخ این پرسش را در "وا دادن"ِ دستاندرکاران فرهنگی و روشنفکری اروپا به قدرت مسلط توتالیتر جستجو میکنند. توتالیتاریسم در کمال هوشمندی "هنر مدرن" را استهزا، تخطئه و منکوب میکند و در این راه، بیاعتنایی عامه را با خود دارد. بیاعتناییای که از "ناتوانی در فهم هنر و اندیشه مدرن" ناشی میشود. پیشروان هنر و اندیشه مدرن، در غوغای سوداگرانهی هنر عامهپسند، به تیر غیب نظام تمامیتخواه گرفتار می آیند.
پنجم.
«در این شرایط شرفشکن، دادن و گرفتن جایزه، یعنی تأیید همین شرایط. شرمآور نیست؟ این بازیها را بگذارید برای بعد. شجاعتِ اخلاقی حکم میکند اندکی هشیار باشیم و تحلیل درستی از شرایط به دست دهیم. باید مراقب بود و به نیتهای مخفی در پسِ پُشت بعضی جوایز حبه قندی دقت کرد. مسئله، مسئلة آبرو و شرفِ قلم است. سلامت جامعه فرهنگی برای امثال من یک اصل خللناپذیر است. به شدت نگران از کف رفتن این سلامت هستم. میترسم فشارهای مضاعف اقتصادی، فقر و تهیدستی. عالیترین میراث این مردم یعنی فرهنگ و معرفت ملی را نابود کند. گاهی نشانههایی میبینم که تنام میلرزد. انسان ایرانی اهل این همه دروغ نبوده است.» (سیدعلی صالحی، در توضیح ِجایزهی داوران ِشعر ِ نیما)
پ.ن. شاهد از غیب رسید :
قهوه تلخ با حمایت دولت ساخته شد: "این روزها موج رسانه ای گسترده ای درصدد است تا چنین القا کند که کنایه های ساخت مدیری، درصدد زیر سوال بردن ارکان حاکمیت در جمهوری اسلامی است. این در حالی است که مهران مدیری، پیش از به پایان رساندن ساخت این مجموعه و پخش آن، دیداری با اعضای کمیسیون فرهنگی دولت داشته و مشکلات و موارد مد نظر خود را با آنها در میان گذاشته است، به گونه ای که برخی مشکلات برادران گلیان ـ که تهیه کنندگی کارهای مدیری را بر عهده دارند ـ نیز در این کمیسیون طرح و با پیگیری دولت این مسائل حل شده است.بنابراین، مدیری در هماهنگی کامل با مسئولان فرهنگی دولت اقدام به ساخت و اکران قهوه تلخ نموده است." (نیز اینجا)
برخورد جدی ارشاد با سایتهایی که لینک دانلود «قهوه تلخ» را روی وب قرار دهند: یکی از مدیران وزارت ارشاد هشدار داد: با هر سایت و یا وبلاگی که اقدام به قرار دادن لینک دانلود «قهوه تلخ» کند، برخورد جدی خواهیم داشت. در همین ارتباط یکی از مسئولان مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال گفت: به شدت پیگیر این گونه اقدامات خلاف قانون و اخلاق هستیم و با خاطیان امر برخوردهای لازم را انجام خواهیم داد. وی ضمن توصیه بر پرهیز از هرگونه اقدام در جهت تضعیف سینما و تلویزیون، خبر داد: مردم می توانند اطلاعات خود را در این مورد در سایت "پیوندها" و در قسمت "گزارش های مردمی از تخلفات تارنماهای اینترنتی" در اختیار مسئولان مربوطه قرار دهند تا با تذکر و یا فیلتر سایت مربوطه از اشاعه این روند جلوگیری به عمل آید. (نیز اینجا)